مدح و شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام
شاعر : وحید محمدی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : مربع ترکیب
وقت بیماری و غم ذکر حسن میگیرم وسط روضه و دم ذکـر حسن میگیرم
هـمه جا زیر عـلم ذکـر حسن میگیرم به خـدا بین حـرم ذکر حـسن میگـیرم
سامرا، ذکر حسن، بین حـرم میچسبد
جـمعِ نـامِ تو شدن، زیر عـلـم میچسبد
مـا نـشـسـتـیـم سـر سـفـرۀ شـاهـانـۀ تو به فـدای تو و آن لـطـف کـریـمـانـۀ تو
عرشیان صف زده پشت در کاشانۀ تو خـیر دیـدیـم چـقـدر از در این خانۀ تو
پـاسـبان حـرمت خـیـل ملائک هـستـند
جیره خوار کرمت خیل ملائک هستند
خلـق حـیـران تو و روی مـلـیحـت آقـا به فـدای تـو و آن لـحـن فـصـیحـت آقا
ماجرایی است عجب، دست مسیحت آقا دست ما را بـرسان تا به ضـریحت آقا
به فـدای تو و آن گـنـبـد و گـلـدستۀ تو
کس نخورده است در عالم، به در بستۀ تو
شور رویای شب ماست فقط خواب حرم دل ما هست همان گوشۀ سرداب حرم
قـسـمت مـا بـشود کـاش دم نـاب حـرم تا بنوشیم فـقـط جـرعهای از آب حـرم
هرچه میخواهد از این باب، گدا میگیرد
لطـف بی حـد شـما، دست مرا میگیرد
میرود سمت جنان گریه کُنت با زهرا میشود چشم ترم در غم تو چون دریا
اثــر زهـــر شـده در رخـت آقـا پــیــدا اولـین روضـۀ تو عـمـر کمت بـود اما
شکر حق خم نشدی، چشم شما تار نشد
قـسـمت سیـنـۀ تو تـیـزی مسـمـار نشد
دست و پا میزنی و بال و پرت میآید مـهـدی فـاطـمـه بــالای سـرت مـیآیـد
اثــر زهــر جـفـا بـر جـگـرت مـیآیـد روضـۀ ظـهـر دهـم در نـظـرت میآید
همه سیراب ولی تشنه، عزیز زهراست
زیر کندیِ سر دشنه، عزیز زهـراست
روی این خاک بگو، آه؛ تنت میماند؟ زیـر مـرکـب مگـر آقـا بدنت میماند؟
غصهای نیست؛ به تن پیرهنت میماند بیـن انـگـشت، عـقـیـق یـمـنت میمـاند
پسر فـاطـمه بـالای سرش غـوغـا بود
سـر عـمـامـۀ آقــای هــمـه دعــوا بـود
|